داد مرا روزگار مالش دست جفا


داد مرا روزگار مالش دست جفا

داد مرا روزگار مالش دست جفا


داد مرا روزگار مالش دست جفا

داد مرا روزگار مالش دست جفا


با که توانم نمود نالش از این بی وفا

با که توانم نمود نالش از این بی وفا
با که توانم نمود نالش از این بی وفا
با که توانم نمود نالش از این بی وفا
با که توانم نمود نالش از این بی وفا
در سرم افکند چرخ با که سپارم عنان
در سرم افکند چرخ با که سپارم عنان
در سرم افکند چرخ با که سپارم عنان
در سرم افکند چرخ با که سپارم عنان
در سرم افکند چرخ با که سپارم عنان
بر لبم آورده جان با که گزارم عنا
بر لبم آورده جان با که گزارم عنا
بر لبم آورده جان با که گزارم عنا
بر لبم آورده جان با که گزارم عنا
بر لبم آورده جان با که گزارم عنا
محنت چون خون و گوشت در تنم آمیخته است
محنت چون خون و گوشت در تنم آمیخته است
محنت چون خون و گوشت در تنم آمیخته است
محنت چون خون و گوشت در تنم آمیخته است
محنت چون خون و گوشت در تنم آمیخته است
تا نشود جان ز تن، زو نتوان شد رها
تا نشود جان ز تن، زو نتوان شد رها
تا نشود جان ز تن، زو نتوان شد رها
تا نشود جان ز تن، زو نتوان شد رها
تا نشود جان ز تن، زو نتوان شد رها
برنتوانم گرفت پرهٔ کاهی ز ضعف
برنتوانم گرفت پرهٔ کاهی ز ضعف
برنتوانم گرفت پرهٔ کاهی ز ضعف
برنتوانم گرفت پرهٔ کاهی ز ضعف
برنتوانم گرفت پرهٔ کاهی ز ضعف
گرچه به صورت یکی است روی من و کهربا
گرچه به صورت یکی است روی من و کهربا
گرچه به صورت یکی است روی من و کهربا
گرچه به صورت یکی است روی من و کهربا
گرچه به صورت یکی است روی من و کهربا
گر ز غمم صد یکی شرح دهم پیش کوه
گر ز غمم صد یکی شرح دهم پیش کوه
گر ز غمم صد یکی شرح دهم پیش کوه
گر ز غمم صد یکی شرح دهم پیش کوه
گر ز غمم صد یکی شرح دهم پیش کوه
آه دهد پاسخم کوه به جای صدا
آه دهد پاسخم کوه به جای صدا
آه دهد پاسخم کوه به جای صدا
آه دهد پاسخم کوه به جای صدا
آه دهد پاسخم کوه به جای صدا
پای نهم در عدم بو که به دست آورم
پای نهم در عدم بو که به دست آورم
پای نهم در عدم بو که به دست آورم
پای نهم در عدم بو که به دست آورم
پای نهم در عدم بو که به دست آورم
هم نفسی تا کند درد دلم را دوا
هم نفسی تا کند درد دلم را دوا
هم نفسی تا کند درد دلم را دوا
هم نفسی تا کند درد دلم را دوا
هم نفسی تا کند درد دلم را دوا
این همه محنت که هست درد دو چشم من است
این همه محنت که هست درد دو چشم من است
این همه محنت که هست درد دو چشم من است
این همه محنت که هست درد دو چشم من است
این همه محنت که هست درد دو چشم من است
هیچ نکوعهد نیست کو شودم توتیا
هیچ نکوعهد نیست کو شودم توتیا
هیچ نکوعهد نیست کو شودم توتیا
هیچ نکوعهد نیست کو شودم توتیا
هیچ نکوعهد نیست کو شودم توتیا
هیچ نکرده گناه تا کی باشم به گوی
هیچ نکرده گناه تا کی باشم به گوی
هیچ نکرده گناه تا کی باشم به گوی
هیچ نکرده گناه تا کی باشم به گوی
هیچ نکرده گناه تا کی باشم به گوی
خستهٔ هر ناحفاظ بستهٔ هر ناسزا
خستهٔ هر ناحفاظ بستهٔ هر ناسزا
خستهٔ هر ناحفاظ بستهٔ هر ناسزا
خستهٔ هر ناحفاظ بستهٔ هر ناسزا
خستهٔ هر ناحفاظ بستهٔ هر ناسزا
از لگد حادثات سخت شکسته دلم
از لگد حادثات سخت شکسته دلم
از لگد حادثات سخت شکسته دلم
از لگد حادثات سخت شکسته دلم
از لگد حادثات سخت شکسته دلم
بسته خیالم که هست این خلل از بوالعلا
بسته خیالم که هست این خلل از بوالعلا
بسته خیالم که هست این خلل از بوالعلا
بسته خیالم که هست این خلل از بوالعلا
بسته خیالم که هست این خلل از بوالعلا
پیش بزرگان ما آب کسی روشن است
پیش بزرگان ما آب کسی روشن است
پیش بزرگان ما آب کسی روشن است
پیش بزرگان ما آب کسی روشن است
پیش بزرگان ما آب کسی روشن است
فعل سگ گنجه است قدح خر روستا
فعل سگ گنجه است قدح خر روستا
فعل سگ گنجه است قدح خر روستا
فعل سگ گنجه است قدح خر روستا
فعل سگ گنجه است قدح خر روستا
خود به ولوغ سگی بحر نگردد نجس
خود به ولوغ سگی بحر نگردد نجس
خود به ولوغ سگی بحر نگردد نجس
خود به ولوغ سگی بحر نگردد نجس
خود به ولوغ سگی بحر نگردد نجس
خود به وجود خری خلد نیابد وبا
خود به وجود خری خلد نیابد وبا
خود به وجود خری خلد نیابد وبا
خود به وجود خری خلد نیابد وبا
خود به وجود خری خلد نیابد وبا
این چو مگس می کند خوان سخن را عفن
این چو مگس می کند خوان سخن را عفن
این چو مگس می کند خوان سخن را عفن
این چو مگس می کند خوان سخن را عفن
این چو مگس می کند خوان سخن را عفن
وان چو ملخ می برد کشتهٔ دین را نما
وان چو ملخ می برد کشتهٔ دین را نما
وان چو ملخ می برد کشتهٔ دین را نما
وان چو ملخ می برد کشتهٔ دین را نما
وان چو ملخ می برد کشتهٔ دین را نما
من شده چون عنکبوت در پی آن در بدر
من شده چون عنکبوت در پی آن در بدر
من شده چون عنکبوت در پی آن در بدر
من شده چون عنکبوت در پی آن در بدر
من شده چون عنکبوت در پی آن در بدر
بانگ کشیده چو سار از پی این جا بجا
بانگ کشیده چو سار از پی این جا بجا
بانگ کشیده چو سار از پی این جا بجا
بانگ کشیده چو سار از پی این جا بجا
بانگ کشیده چو سار از پی این جا بجا
یارب خاقانی است بانگ پر جبرئیل
یارب خاقانی است بانگ پر جبرئیل
یارب خاقانی است بانگ پر جبرئیل
یارب خاقانی است بانگ پر جبرئیل
یارب خاقانی است بانگ پر جبرئیل
خانه و کاشانه شان باد چو شهر سبا
خانه و کاشانه شان باد چو شهر سبا
خانه و کاشانه شان باد چو شهر سبا
خانه و کاشانه شان باد چو شهر سبا
خانه و کاشانه شان باد چو شهر سبا
هم بنماید چنین هم شود از قدر صدر
هم بنماید چنین هم شود از قدر صدر
هم بنماید چنین هم شود از قدر صدر
هم بنماید چنین هم شود از قدر صدر
هم بنماید چنین هم شود از قدر صدر
درد ورا انحطاط رنج ورا انتها
درد ورا انحطاط رنج ورا انتها
درد ورا انحطاط رنج ورا انتها
درد ورا انحطاط رنج ورا انتها
درد ورا انحطاط رنج ورا انتها
عازر ثانی منم یافته از وی حیات
عازر ثانی منم یافته از وی حیات
عازر ثانی منم یافته از وی حیات
عازر ثانی منم یافته از وی حیات
عازر ثانی منم یافته از وی حیات
عیسی دلها وی است داده تنم را شفا
عیسی دلها وی است داده تنم را شفا
عیسی دلها وی است داده تنم را شفا
عیسی دلها وی است داده تنم را شفا
عیسی دلها وی است داده تنم را شفا
آستر نطع اوست قبله گه آسمان
آستر نطع اوست قبله گه آسمان
آستر نطع اوست قبله گه آسمان
آستر نطع اوست قبله گه آسمان
آستر نطع اوست قبله گه آسمان
منتظر جمع اوست قبله گه مصطفی
منتظر جمع اوست قبله گه مصطفی
منتظر جمع اوست قبله گه مصطفی
منتظر جمع اوست قبله گه مصطفی
منتظر جمع اوست قبله گه مصطفی
گر دو شود قبله مان بس عجبی نی از آنک
گر دو شود قبله مان بس عجبی نی از آنک
گر دو شود قبله مان بس عجبی نی از آنک
گر دو شود قبله مان بس عجبی نی از آنک
گر دو شود قبله مان بس عجبی نی از آنک
او به شماخی نهاد کعبهٔ دیگر بنا
او به شماخی نهاد کعبهٔ دیگر بنا
او به شماخی نهاد کعبهٔ دیگر بنا
او به شماخی نهاد کعبهٔ دیگر بنا
او به شماخی نهاد کعبهٔ دیگر بنا
در ازل آن کعبه بود قبلهٔ دین هدی
در ازل آن کعبه بود قبلهٔ دین هدی
در ازل آن کعبه بود قبلهٔ دین هدی
در ازل آن کعبه بود قبلهٔ دین هدی
در ازل آن کعبه بود قبلهٔ دین هدی
تا ابد این کعبه باد قبلهٔ مجد و علا
تا ابد این کعبه باد قبلهٔ مجد و علا
تا ابد این کعبه باد قبلهٔ مجد و علا
تا ابد این کعبه باد قبلهٔ مجد و علا
تا ابد این کعبه باد قبلهٔ مجد و علا
ای فضلا پروری کز شرف نام تو
ای فضلا پروری کز شرف نام تو
ای فضلا پروری کز شرف نام تو
ای فضلا پروری کز شرف نام تو
ای فضلا پروری کز شرف نام تو
مدعیان را درید قافیهٔ من قفا
مدعیان را درید قافیهٔ من قفا
مدعیان را درید قافیهٔ من قفا
مدعیان را درید قافیهٔ من قفا
مدعیان را درید قافیهٔ من قفا
تا به نوای مدیح وصف تو برداشتم
تا به نوای مدیح وصف تو برداشتم
تا به نوای مدیح وصف تو برداشتم
تا به نوای مدیح وصف تو برداشتم
تا به نوای مدیح وصف تو برداشتم
رود رباب من است رودهٔ اهل ریا
رود رباب من است رودهٔ اهل ریا
رود رباب من است رودهٔ اهل ریا
رود رباب من است رودهٔ اهل ریا
رود رباب من است رودهٔ اهل ریا
بهر خواص تو را مائدهٔ خوش مذاق
بهر خواص تو را مائدهٔ خوش مذاق
بهر خواص تو را مائدهٔ خوش مذاق
بهر خواص تو را مائدهٔ خوش مذاق
بهر خواص تو را مائدهٔ خوش مذاق
ساختم از جان پاک بنگر و در ده صلا
ساختم از جان پاک بنگر و در ده صلا
ساختم از جان پاک بنگر و در ده صلا
ساختم از جان پاک بنگر و در ده صلا
ساختم از جان پاک بنگر و در ده صلا
هست طریق غریب اینکه من آورده ام
هست طریق غریب اینکه من آورده ام
هست طریق غریب اینکه من آورده ام
هست طریق غریب اینکه من آورده ام
هست طریق غریب اینکه من آورده ام
اهل سخن را سزد گفتهٔ من پیشوا
اهل سخن را سزد گفتهٔ من پیشوا
اهل سخن را سزد گفتهٔ من پیشوا
اهل سخن را سزد گفتهٔ من پیشوا
اهل سخن را سزد گفتهٔ من پیشوا
خصم نگردد به زرق هم سخن من از آنک
خصم نگردد به زرق هم سخن من از آنک
خصم نگردد به زرق هم سخن من از آنک
خصم نگردد به زرق هم سخن من از آنک
خصم نگردد به زرق هم سخن من از آنک
همدم بلبل نشد بوالعجب از گندنا
همدم بلبل نشد بوالعجب از گندنا
همدم بلبل نشد بوالعجب از گندنا
همدم بلبل نشد بوالعجب از گندنا
همدم بلبل نشد بوالعجب از گندنا
گر ز درت غایبم جان بر تو حاضر است
گر ز درت غایبم جان بر تو حاضر است
گر ز درت غایبم جان بر تو حاضر است
گر ز درت غایبم جان بر تو حاضر است
گر ز درت غایبم جان بر تو حاضر است
مهره چو آمد به دست مار به کف گو میا
مهره چو آمد به دست مار به کف گو میا
مهره چو آمد به دست مار به کف گو میا
مهره چو آمد به دست مار به کف گو میا
مهره چو آمد به دست مار به کف گو میا
بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک
بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک
بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک
بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک
بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک
رد شدهٔ عالمم قلب همه دست ها
رد شدهٔ عالمم قلب همه دست ها
رد شدهٔ عالمم قلب همه دست ها
رد شدهٔ عالمم قلب همه دست ها
رد شدهٔ عالمم قلب همه دست ها
نقش کژ من مبین خاصه که دانسته ای
نقش کژ من مبین خاصه که دانسته ای
نقش کژ من مبین خاصه که دانسته ای
نقش کژ من مبین خاصه که دانسته ای
نقش کژ من مبین خاصه که دانسته ای
سر لان تسمع خیر من ان تری
سر لان تسمع خیر من ان تری
سر لان تسمع خیر من ان تری
سر لان تسمع خیر من ان تری
سر لان تسمع خیر من ان تری
نایدت از بود من هیچ غرض جز سخن
نایدت از بود من هیچ غرض جز سخن
نایدت از بود من هیچ غرض جز سخن
نایدت از بود من هیچ غرض جز سخن
نایدت از بود من هیچ غرض جز سخن
نیستم از مدح تو هیچ عوض جز دعا
نیستم از مدح تو هیچ عوض جز دعا
نیستم از مدح تو هیچ عوض جز دعا
نیستم از مدح تو هیچ عوض جز دعا
نیستم از مدح تو هیچ عوض جز دعا
بر در صدر تو باد خیمه زده تا ابد
بر در صدر تو باد خیمه زده تا ابد
بر در صدر تو باد خیمه زده تا ابد
بر در صدر تو باد خیمه زده تا ابد
بر در صدر تو باد خیمه زده تا ابد
لشکر جاه و جلال موکب عز و علا
لشکر جاه و جلال موکب عز و علا
لشکر جاه و جلال موکب عز و علا
لشکر جاه و جلال موکب عز و علا
لشکر جاه و جلال موکب عز و علا
شهر بد اندیش باد خاصه شبستان او
شهر بد اندیش باد خاصه شبستان او
شهر بد اندیش باد خاصه شبستان او
شهر بد اندیش باد خاصه شبستان او
شهر بد اندیش باد خاصه شبستان او
موقف خسف عظیم موضع مرگ فجا
موقف خسف عظیم موضع مرگ فجا
موقف خسف عظیم موضع مرگ فجا
موقف خسف عظیم موضع مرگ فجا
موقف خسف عظیم موضع مرگ فجا